چگونه باید درمحیط مدرسه تحمل و احترام به افکار دیگران و اخلاق را تمرین کنیم؟

چگونه باید درمحیط مدرسه تحمل و احترام به افکار دیگران و اخلاق  را تمرین کنیم؟

سرکار خانم فرزانه مصطفایی دانش اموز دهم کامپیوتر مدرسه دکترحسابی شهرستان تیران وکرون استان اصفهان هستم. وبلاگمو با موضوع \پرسش مهر شروع کردم امیدوارم که به بهترین شکل ممکن تقدیمتون کنم...
با ارزوی موفقیت برای همه خوانندگان این مطلب...
روز همگی خوش...

بایگانی

۴ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

۰۹
آذر

در این جا لازم است قبل از هر چیز به سراغ تعریف اخلاق برویم؛ «اخلاق» جمع «خلق» (بر وزن قفل) و «خلق» . (بر وزن افق) می باشد، به گفته «راغب» در کتاب «مفردات» ، این دو واژه در اصل به یک ریشه باز می گردد، خلق به معنی هیئت و شکل و صورتی است که انسان با چشم می بیند و خلق به معنی قوا و سجایا و صفات درونی است

بنابراین می توان گفت: «اخلاق مجموعه صفات روحی و باطنی انسان است» و به گفته بعضی از دانشمندان، گاه به بعضی از اعمال و رفتاری که از خلقیات درونی انسان ناشی می شود، نیز اخلاق گفته می شود (اولی اخلاق صفاتی است و دومی اخلاق رفتاری) .

«اخلاق» را از طریق آثارش نیز می توان تعریف کرد، و آن این که «گاه فعلی که از انسان سر می زند، شکل مستمری ندارد؛ ولی هنگامی که کاری بطور مستمر از کسی سر می زند (مانند امساک در بذل و بخشش و کمک به دیگران) دلیل به این است که یک ریشه درونی و باطنی در اعماق جان و روح او دارد، آن ریشه را خلق و اخلاق می نامند.

اینجاست که «ابن مسکویه» در کتاب «تهذیب الاخلاق وتطهیر الاعراق» ، می گوید: «خلق همان حالت نفسانی است که انسان را به انجام کارهایی دعوت می کند بی آن که نیاز به تفکر و اندیشه داشته باشد. » (8)

همین معنی را مرحوم فیض کاشانی در کتاب «حقایق» آورده است، آنجا که می گوید: «بدان که خوی عبارت است از هیئتی استوار با نفس که افعال به آسانی و بدون نیاز به فکر و اندیشه از آن صادر می شود. » (9)

و به همین دلیل اخلاق را به دو بخش تقسیم می کنند: «ملکاتی که سرچشمه پدیدآمدن کارهای نیکو است و اخلاق خوب و ملکات فضیله نامیده می شود، و آنها که منشا اعمال بد است و به آن اخلاق بد و ملکات رذیله می گویند.

و نیز از همین جا می توان علم اخلاق را چنین تعریف کرد: «اخلاق علمی است که از ملکات و صفات خوب و بد و ریشه ها و آثار آن سخن می گوید» و به تعبیر دیگر، «سرچشمه های اکتساب این صفات نیک و راه مبارزه با صفات بد و آثار هر یک را در فرد و جامعه مورد بررسی قرار می دهد» .

البته همانطور که گفته شد، گاه به آثار عملی و افعال ناشی از این صفات نیز واژه «اخلاق» اطلاق می شود؛ مثلا، اگر کسی پیوسته آثار خشم و عصبانیت نشان می دهد به او

می گویند: این اخلاق بدی است، و بعکس هنگامی که بذل و بخشش می کند می گویند: این اخلاق خوبی است که فلان کس دارد؛ در واقع این دو، علت و معلول یکدیگرند که نام یکی بر دیگری اطلاق می شود.

بعضی از غربیها نیز علم اخلاق را چنان تعریف کرده اند که از نظر نتیجه با تعریفهایی که ما می کنیم یکسان است، از جمله در کتاب «فلسفه اخلاق» از یکی از فلاسفه غرب به نام «ژکس» می خوانیم که می گوید: «علم اخلاق عبارت است از تحقیق در رفتار آدمی به آن گونه که باید باشد. »

  • farzaneh mostafaei
۰۹
آذر

داد معشوقه  به  عاشق  پیغام

که  کند مادر تو با من  جنگ

 

هرکجا بیندم  از دور کند

چهره پرچین و جبین پر آژنگ

 

با نگاه  غضب  آلود زند

بر دل  نازک  من  تیر  خدنگ

 

مادر سنگ دلت  تا زنده  است

شهد در کام  من  و توست  شرنگ

 

نشوم  یکدل  و یکرنگ  تو را

تا نسازی  دل  او از خون  رنگ

 

گر تو خواهی  به  وصالم  برسی

باید این  ساعت  بی  خوف  و درنگ

 

روی  و سینه  تنگش  بدری

دل  برون  آری  از آن  سینه  تنگ

 

گرم  و خونین  به  منش  باز آری

تا برد ز اینه  قلبم  زنگ

 

  • farzaneh mostafaei
۰۹
آذر

در برخوردهای اجتماعی که انسان‌ها فراز و نشیب‌های زیادی پیدا می‌کنند، به‌خصوص گره‌های عاطفی و احساسی یا اخلاقی و کاری و غیره، گاه ممکن است در تقابل قرار گیرند؛ در چنین وضعیتی اگر موضوع حفظ حرمت و احترام یکدیگر نباشد. به­ سادگی خطوط قرمز نادیده گرفته از آن‌ها رد شده و به هم بی‌ادبی و بی‌احترامی می‌کنند. ولی به واسطه وجود پتانسیل بالقوه حفظ حرمت‌ها و ادب و احترام و حریم‌های اخلاقی؛ انسان‌ها به فراز و فرودهای احساساتشان مهار می‌زنند و آن را به سلطه می‌گیرند و در زاویه عناد و خصومت با دیگری قرار نمی‌گیرند. حفظ هویت فرهنگی و اخلاقی جامعه در جهت جلوگیری از بروز ناهنجاری‌های رفتاری، امری انکارناپذیر است.

اولین مرحله آن نهادینه شدن احترام به بزرگترها و حفظ حرمت آنان است. یکی از مشکلات عمده‌ای که امروزه به چشم می‌خورد؛ عدم احترام فرزندان به والدین یا کمرنگ شدن آن است. احترام به پدر و مادر امر واجبی است که در اثر تربیت و تعلیم و پرورش درست قوت و قوام می‌یابد. اگر کسی می‌خواهد به او احترام بگذارند باید خودش به دیگران احترام بگذارد. به نسل جوان حاضر در جهان توجه کنیم، شاید اینان بی احترام‌ترین نسلی هستند که دنیا به خود دیده است. پیش از سرزنش جوانان باید از خود بپرسیم که آیا ما در آموزش مفهوم احترام به آنان سُستی ننموده‌ایم؟

کسانی که احترام بزرگترها به‌ویژه پدر و مادر را حفظ می‌کنند؛ اول از همه شخصیت خودشان را بالا می‌برند. در ایران به‌طور پیش‌فرض برای بزرگترها احترام قائل می‌شوند: جلوی پای آنها بلند می‌شوند هنگام عبور از در بزرگترها اول می‌گذرند، موقع غذا خوردن اول بزرگترها سر سفره می‌نشینند، بسیاری از مراسم اجتماعی بدون حضور بزرگترها مشروعیت نمی‌یابد. اجازه گرفتن از بزرگترها در راستای احترام گذاشتن امر واجبی محسوب می‌گردد، و آنهایی که احترام بزرگتر را نگه نمی‌دارند، همواره تقبیح و سرزنش می‌شوند و از نگاه کلی اجتماع مورد قبول و اقبال قرار ندارند. هر تکنولوژی به‌عنوان یک ابزار می‌تواند ظرفیت‌های درونی افراد؛ از جمله احترام گذاشتن را تقویت و تسهیل کند، نه آن که مانع و سدی در برابر آن شود. ولی متاسفانه امروزه در مهمانی‌ها، بازی با موبایل در برابر بزرگترها و خروج مجازی از فضایی که در آن حضور دارند، بی‌توجهی به سخنان بزرگان یکی از عینی‌ترین انواع بی‌احترامی مدرن و نامحسوس است.

علامه طباطبایی در تفسیر آیه ۳۶ سوره نساء می‌فرمایند: «معلوم می‌شود مساله احسان به پدر و مادر بعد از توحید از واجب‌ترین واجبات است. همچنان که مساله عقوق – نفرین بعد از شرک به خدا از بزرگترین گناهان کبیره است، به همین جهت بعد از توحید و قبل از دیگر احکام و اصول از آن اسم برده است». یکی از اصول سه‌گانه خانواده؛ احترام است. هر اجتماعی حتی یک زن و شوهر، به‌عنوان هسته مرکزی خانواده، براساس اصل احترام متقابل قوام می‌یابد و پایدار می‌گردد. اساساً احترام در همه حوزه‌های اجتماعی از خرد و کلان نقش اساسی ایفا می‌کند. در فرهنگ سنتی بسیاری از ملت‌ها و کشورها وجود و حضور بزرگترها به‌ویژه بزرگترهای خانواده نقشی تعیین کننده در پیوند و حفظ استحکام خانواده‌های جوان (زن و شوهرها) دارد و چه بسا با درگذشت یکی از بزرگان خاندان (پدربزرگ – مادربزرگ) بسیاری از رفت و آمدها سرد و تیره و حتی قطع شده‌است، یعنی فضای دلگرم و سرشار از اُنس و صمیمیت حاکم در فامیل به یکباره همه از دست می‌رود.

نیروی ذاتی احترام زایل‌کننده بسیاری از کدورت‌ها و کینه‌ها است. در حقیقت حضور بزرگان مایه برکت و خیر فامیل و خانواده‌های جوان است. یک پیرمرد و پیرزن سالخورده از انرژی‌هایی که به‌واسطه احترام کوچکترها و حفظ حرمت آنان کسب می‌کند، نقطه وصل جوانان می‌شود، او کانون تجمع و الفت، چراغی روشن بخش و محور وحدت و همدلی بین افراد فامیل است. احترام گذاشتن به بزرگترها و حفظ حرمت آنان موجب می‌شود این افراد، محور تقویت محبت بین جوان‌ترها شوند

  • farzaneh mostafaei
۰۹
آذر

 



 1- گفتار باید همراه با کردار باشد وگرنه قابل سرزنش است. «لِمَ تَقولون مالا تَفعلون»(202)
 2- گفتار باید همراه باتحقیق باشد. (هدهد به سلیمان‏علیه السلام گفت: خبرى قطعى و تحقیق شده آورده‏ام) «بِنَباءٍ یَقین»(203)
 3- گفتار بایستى دل پسند باشد. «الطّیّب مِن القَول»(204)
 4- گفتار باید رسا و شفّاف باشد. «قَولاً بَلیغاً»(205)
 5 - گفتار باید نرم باشد. «قولاً لَینّاً»(206)
 6- گفتار باید بزرگوارانه باشد. «قَولاً کریماً»(207)
 7- گفتار باید قابل عمل باشد. «قَولاً مَیسوراً»(208)
 8 - با همه اقشار خوب سخن بگوییم، نه تنها با افراد و گروه‏هاى خاص. «قولوا للنّاس حُسناً»(209)
 9- در گفتار بهترین مطلب و شیوه را انتخاب کنیم. «یقولوا الّتى هىَ اَحسن»(210)
 10- در گفتار هیچ گونه لغو و باطلى در کار نباشد. «اِجتَنِبوا قَول الزّور»(211) و «عن اللَّغو مُعرضون»(212)

  • farzaneh mostafaei