چگونه باید درمحیط مدرسه تحمل و احترام به افکار دیگران و اخلاق را تمرین کنیم؟

چگونه باید درمحیط مدرسه تحمل و احترام به افکار دیگران و اخلاق  را تمرین کنیم؟

سرکار خانم فرزانه مصطفایی دانش اموز دهم کامپیوتر مدرسه دکترحسابی شهرستان تیران وکرون استان اصفهان هستم. وبلاگمو با موضوع \پرسش مهر شروع کردم امیدوارم که به بهترین شکل ممکن تقدیمتون کنم...
با ارزوی موفقیت برای همه خوانندگان این مطلب...
روز همگی خوش...

بایگانی
۰۹
آذر

در این جا لازم است قبل از هر چیز به سراغ تعریف اخلاق برویم؛ «اخلاق» جمع «خلق» (بر وزن قفل) و «خلق» . (بر وزن افق) می باشد، به گفته «راغب» در کتاب «مفردات» ، این دو واژه در اصل به یک ریشه باز می گردد، خلق به معنی هیئت و شکل و صورتی است که انسان با چشم می بیند و خلق به معنی قوا و سجایا و صفات درونی است

بنابراین می توان گفت: «اخلاق مجموعه صفات روحی و باطنی انسان است» و به گفته بعضی از دانشمندان، گاه به بعضی از اعمال و رفتاری که از خلقیات درونی انسان ناشی می شود، نیز اخلاق گفته می شود (اولی اخلاق صفاتی است و دومی اخلاق رفتاری) .

«اخلاق» را از طریق آثارش نیز می توان تعریف کرد، و آن این که «گاه فعلی که از انسان سر می زند، شکل مستمری ندارد؛ ولی هنگامی که کاری بطور مستمر از کسی سر می زند (مانند امساک در بذل و بخشش و کمک به دیگران) دلیل به این است که یک ریشه درونی و باطنی در اعماق جان و روح او دارد، آن ریشه را خلق و اخلاق می نامند.

اینجاست که «ابن مسکویه» در کتاب «تهذیب الاخلاق وتطهیر الاعراق» ، می گوید: «خلق همان حالت نفسانی است که انسان را به انجام کارهایی دعوت می کند بی آن که نیاز به تفکر و اندیشه داشته باشد. » (8)

همین معنی را مرحوم فیض کاشانی در کتاب «حقایق» آورده است، آنجا که می گوید: «بدان که خوی عبارت است از هیئتی استوار با نفس که افعال به آسانی و بدون نیاز به فکر و اندیشه از آن صادر می شود. » (9)

و به همین دلیل اخلاق را به دو بخش تقسیم می کنند: «ملکاتی که سرچشمه پدیدآمدن کارهای نیکو است و اخلاق خوب و ملکات فضیله نامیده می شود، و آنها که منشا اعمال بد است و به آن اخلاق بد و ملکات رذیله می گویند.

و نیز از همین جا می توان علم اخلاق را چنین تعریف کرد: «اخلاق علمی است که از ملکات و صفات خوب و بد و ریشه ها و آثار آن سخن می گوید» و به تعبیر دیگر، «سرچشمه های اکتساب این صفات نیک و راه مبارزه با صفات بد و آثار هر یک را در فرد و جامعه مورد بررسی قرار می دهد» .

البته همانطور که گفته شد، گاه به آثار عملی و افعال ناشی از این صفات نیز واژه «اخلاق» اطلاق می شود؛ مثلا، اگر کسی پیوسته آثار خشم و عصبانیت نشان می دهد به او

می گویند: این اخلاق بدی است، و بعکس هنگامی که بذل و بخشش می کند می گویند: این اخلاق خوبی است که فلان کس دارد؛ در واقع این دو، علت و معلول یکدیگرند که نام یکی بر دیگری اطلاق می شود.

بعضی از غربیها نیز علم اخلاق را چنان تعریف کرده اند که از نظر نتیجه با تعریفهایی که ما می کنیم یکسان است، از جمله در کتاب «فلسفه اخلاق» از یکی از فلاسفه غرب به نام «ژکس» می خوانیم که می گوید: «علم اخلاق عبارت است از تحقیق در رفتار آدمی به آن گونه که باید باشد. »

  • farzaneh mostafaei
۰۹
آذر

داد معشوقه  به  عاشق  پیغام

که  کند مادر تو با من  جنگ

 

هرکجا بیندم  از دور کند

چهره پرچین و جبین پر آژنگ

 

با نگاه  غضب  آلود زند

بر دل  نازک  من  تیر  خدنگ

 

مادر سنگ دلت  تا زنده  است

شهد در کام  من  و توست  شرنگ

 

نشوم  یکدل  و یکرنگ  تو را

تا نسازی  دل  او از خون  رنگ

 

گر تو خواهی  به  وصالم  برسی

باید این  ساعت  بی  خوف  و درنگ

 

روی  و سینه  تنگش  بدری

دل  برون  آری  از آن  سینه  تنگ

 

گرم  و خونین  به  منش  باز آری

تا برد ز اینه  قلبم  زنگ

 

  • farzaneh mostafaei
۰۹
آذر

در برخوردهای اجتماعی که انسان‌ها فراز و نشیب‌های زیادی پیدا می‌کنند، به‌خصوص گره‌های عاطفی و احساسی یا اخلاقی و کاری و غیره، گاه ممکن است در تقابل قرار گیرند؛ در چنین وضعیتی اگر موضوع حفظ حرمت و احترام یکدیگر نباشد. به­ سادگی خطوط قرمز نادیده گرفته از آن‌ها رد شده و به هم بی‌ادبی و بی‌احترامی می‌کنند. ولی به واسطه وجود پتانسیل بالقوه حفظ حرمت‌ها و ادب و احترام و حریم‌های اخلاقی؛ انسان‌ها به فراز و فرودهای احساساتشان مهار می‌زنند و آن را به سلطه می‌گیرند و در زاویه عناد و خصومت با دیگری قرار نمی‌گیرند. حفظ هویت فرهنگی و اخلاقی جامعه در جهت جلوگیری از بروز ناهنجاری‌های رفتاری، امری انکارناپذیر است.

اولین مرحله آن نهادینه شدن احترام به بزرگترها و حفظ حرمت آنان است. یکی از مشکلات عمده‌ای که امروزه به چشم می‌خورد؛ عدم احترام فرزندان به والدین یا کمرنگ شدن آن است. احترام به پدر و مادر امر واجبی است که در اثر تربیت و تعلیم و پرورش درست قوت و قوام می‌یابد. اگر کسی می‌خواهد به او احترام بگذارند باید خودش به دیگران احترام بگذارد. به نسل جوان حاضر در جهان توجه کنیم، شاید اینان بی احترام‌ترین نسلی هستند که دنیا به خود دیده است. پیش از سرزنش جوانان باید از خود بپرسیم که آیا ما در آموزش مفهوم احترام به آنان سُستی ننموده‌ایم؟

کسانی که احترام بزرگترها به‌ویژه پدر و مادر را حفظ می‌کنند؛ اول از همه شخصیت خودشان را بالا می‌برند. در ایران به‌طور پیش‌فرض برای بزرگترها احترام قائل می‌شوند: جلوی پای آنها بلند می‌شوند هنگام عبور از در بزرگترها اول می‌گذرند، موقع غذا خوردن اول بزرگترها سر سفره می‌نشینند، بسیاری از مراسم اجتماعی بدون حضور بزرگترها مشروعیت نمی‌یابد. اجازه گرفتن از بزرگترها در راستای احترام گذاشتن امر واجبی محسوب می‌گردد، و آنهایی که احترام بزرگتر را نگه نمی‌دارند، همواره تقبیح و سرزنش می‌شوند و از نگاه کلی اجتماع مورد قبول و اقبال قرار ندارند. هر تکنولوژی به‌عنوان یک ابزار می‌تواند ظرفیت‌های درونی افراد؛ از جمله احترام گذاشتن را تقویت و تسهیل کند، نه آن که مانع و سدی در برابر آن شود. ولی متاسفانه امروزه در مهمانی‌ها، بازی با موبایل در برابر بزرگترها و خروج مجازی از فضایی که در آن حضور دارند، بی‌توجهی به سخنان بزرگان یکی از عینی‌ترین انواع بی‌احترامی مدرن و نامحسوس است.

علامه طباطبایی در تفسیر آیه ۳۶ سوره نساء می‌فرمایند: «معلوم می‌شود مساله احسان به پدر و مادر بعد از توحید از واجب‌ترین واجبات است. همچنان که مساله عقوق – نفرین بعد از شرک به خدا از بزرگترین گناهان کبیره است، به همین جهت بعد از توحید و قبل از دیگر احکام و اصول از آن اسم برده است». یکی از اصول سه‌گانه خانواده؛ احترام است. هر اجتماعی حتی یک زن و شوهر، به‌عنوان هسته مرکزی خانواده، براساس اصل احترام متقابل قوام می‌یابد و پایدار می‌گردد. اساساً احترام در همه حوزه‌های اجتماعی از خرد و کلان نقش اساسی ایفا می‌کند. در فرهنگ سنتی بسیاری از ملت‌ها و کشورها وجود و حضور بزرگترها به‌ویژه بزرگترهای خانواده نقشی تعیین کننده در پیوند و حفظ استحکام خانواده‌های جوان (زن و شوهرها) دارد و چه بسا با درگذشت یکی از بزرگان خاندان (پدربزرگ – مادربزرگ) بسیاری از رفت و آمدها سرد و تیره و حتی قطع شده‌است، یعنی فضای دلگرم و سرشار از اُنس و صمیمیت حاکم در فامیل به یکباره همه از دست می‌رود.

نیروی ذاتی احترام زایل‌کننده بسیاری از کدورت‌ها و کینه‌ها است. در حقیقت حضور بزرگان مایه برکت و خیر فامیل و خانواده‌های جوان است. یک پیرمرد و پیرزن سالخورده از انرژی‌هایی که به‌واسطه احترام کوچکترها و حفظ حرمت آنان کسب می‌کند، نقطه وصل جوانان می‌شود، او کانون تجمع و الفت، چراغی روشن بخش و محور وحدت و همدلی بین افراد فامیل است. احترام گذاشتن به بزرگترها و حفظ حرمت آنان موجب می‌شود این افراد، محور تقویت محبت بین جوان‌ترها شوند

  • farzaneh mostafaei
۰۹
آذر

 



 1- گفتار باید همراه با کردار باشد وگرنه قابل سرزنش است. «لِمَ تَقولون مالا تَفعلون»(202)
 2- گفتار باید همراه باتحقیق باشد. (هدهد به سلیمان‏علیه السلام گفت: خبرى قطعى و تحقیق شده آورده‏ام) «بِنَباءٍ یَقین»(203)
 3- گفتار بایستى دل پسند باشد. «الطّیّب مِن القَول»(204)
 4- گفتار باید رسا و شفّاف باشد. «قَولاً بَلیغاً»(205)
 5 - گفتار باید نرم باشد. «قولاً لَینّاً»(206)
 6- گفتار باید بزرگوارانه باشد. «قَولاً کریماً»(207)
 7- گفتار باید قابل عمل باشد. «قَولاً مَیسوراً»(208)
 8 - با همه اقشار خوب سخن بگوییم، نه تنها با افراد و گروه‏هاى خاص. «قولوا للنّاس حُسناً»(209)
 9- در گفتار بهترین مطلب و شیوه را انتخاب کنیم. «یقولوا الّتى هىَ اَحسن»(210)
 10- در گفتار هیچ گونه لغو و باطلى در کار نباشد. «اِجتَنِبوا قَول الزّور»(211) و «عن اللَّغو مُعرضون»(212)

  • farzaneh mostafaei
۲۷
آبان

 

 

خشم پلی است بین هر دو نوع پرخاشگری فیزیکی و کلامی و خصومت ، از این رو اگر بخواهیم پرخاشگری و خصومت را کم کنیم، باید یاد بگیریم که چگونه خشم خود را کنترل کنیم. مطالب زیادی در باره ی نحوه ی کنار آمدن با اضطراب و افسردگی نوشته شده است.

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست
ما

غالباً خشم را چیزی می دانیم که قادر به کنترل آن نیستیم یا نباید آن‌را کنترل کنیم.
خشم اگر به درستی مهار نشود ممکن است تبدیل به هیجان بسیار مخربی شود. اگر خشم به درون فرد رخنه کند ممکن است به مشکلات فیزیکی مانند تنش مفرط منجر شود. از طرف دیگر ، اگر بروز داده شود ، غالباً کار را بدتر می کند ، شواهد کمی وجود دارد دال بر این که بروز دادن خشم روش خوبی برای کم توان کردن انرژی آن است. بسیاری از افرادی که خشم خود را بروز می دهند ، از دست دادن کنترل و شرمساری را تجربه می کنند.

اگر بخواهیم پرخاشگری و خصومت را کم کنیم، باید یاد بگیریم که چگونه خشم خود را کنترل کنیم. 
حالا برای کنترل خشم چند پیشنهاد ارائه می شود:

1---ب دنبال توضیح دیگری بگردید.

2--حواس خودرا ب چیز دیگر معطوف کنید.

3--شوخی و مزاح کنید.

4--ببینید چه چیز خشم شمارا بر می انگیزد.

5--با خودتان گفتگو کنید.

  • farzaneh mostafaei
۲۷
آبان
برای ارام کردن خودهنگام خشم ازمواردزیراستفاده کنید:
1..ریلکس کردن تک تک اعضای بدن.

2..مدیتیشن یا مراقبه.

3..مشت کوبیدن.

4..تکنیک فریاد زدن.

5..خنک کردن بدن و خون با وضو.

6.. نوشتن آن‌چه که باعث خشم شده است و سوزاندن آن قبل از طلوع آفتاب نیز معجزه می‌کند. 

7.. سرگرم کردن خود.

8..ورزش کردن.

9..تغذیه مناسب.

10..کمی صبر کردن و کشیدن چند نفس عمیق.


  • farzaneh mostafaei
۲۷
آبان
جمله خشم از کبر خیزد از تکبر پاک شو   گر نخواهی کبر را رو بی‌تکبر خاک شو
خشم هرگز برنخیزد جز ز کبر و ما و من   هر دو را چون نردبان زیر آر و بر افلاک شو
هر کجا تو خشم دیدی کبر را در خشم جو   گر خوشی با این دو مارت خود برو ضحاک شو
گر ز کبر و خشم بیزاری برو کنجی بخست   ور ز کبر و خشم دلشادی برو غمناک شو
خشم سگساران رها کن خشم از شیران ببین   خشم از شیران چو دیدی سر بنه شیشاک شو
لقمه شیرین که از وی خشم انگیزان مخور   لقمه از لولاک گیر و بنده لولاک شو
رو تو قصاب هوا شو کبر و کین را خون بریز   چند باشی خفته زیر این دو سگ چالاک شو
  • farzaneh mostafaei
۲۷
آبان

 برخی می‌گویند اگر رفاه داشته باشیم خشونت از بین می‌رود؛ آیا واقعا این طور است؟ آیا خشونت با احساس امنیت و نیز با نبود فضای گفتمان ارتباطی دارد؟ آیا مشکل ساختاری در جامعه داریم که این گونه به همدیگر با خشونت رفتار می‌کنیم؟ هنگامی که فردی عصبانی می شود خیلی ها آن را به دلایل فردی و روانشناختی نسبت می دهند درصورتی که این پرخاشگری می تواند دلایل زیادی از جمله دلایل اجتماعی، اقتصادی ، فرهنگی و حتی سیاسی داشته باشد.

استرس، خشم و خشونت

  • farzaneh mostafaei
۲۷
آبان

به گزارش سلامت آنلاین به نقل از ایرنا، تحصیلات کم، پایگاه پایین اقتصادی فرد در جامعه، فقر و بی پولی، بیکاری، نبود فضای گفتمان در جامعه و حتی برنامه های یک سویه رسانه ها، همه و همه در بروز خشونت تاثیرگذارند؛به عبارت دیگر اگر بخواهیم خشونت را از منظر جامعه شناسی واکاوی کنیم این مساله روشن می شود که خشونت نتیجه تحولات فرهنگی، تاریخی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در یک جامعه است.
منشاء خشونت کجاست؟ برخی می گویند اگر رفاه داشته باشیم خشونت از بین می رود؟ آیا واقعا اینطور است؟ آیا خشونت با احساس امنیت و نیز با نبود فضای گفتمان ارتباطی دارد؟ آیا مشکل ساختاری در جامعه داریم که اینگونه به همدیگر با خشونت رفتار می کنیم؟ مراکز مشاوره چه کمکی می توانند در حل خشونت در جامعه داشته باشند؟

......................................................................

دکتر احمد بخارایی، مدیر گروه مسائل و آسیب های اجتماعی در انجمن جامعه شناسی ایران، واکاوی مفهوم خشونت را موضوعی دارای اهمیت می داند و اینکه گاهی خشونت در سطح فردی است و اغلب، دلایل روانشناختی دارد؛ گاهی هم مانند پولشویی در سطح میانه است؛ از نظر این جامعه شناس، پولشویی یک نوع خشونت اقتصادی خاص به شمار می آید.
اما از نظر وی، خشونت در سطح کلان ، بیشتر به ساختارهای سیاسی بازمی گردد و این نوع خشونت در سطح خرد نیز جاری و بازتعریف و بازتولید می شود.
وی ادامه می دهد: مشاهده یک رفتار خشن ، تجربه و تقلید آن ونیز سیاست های تنبیهی و تشویقی از علل سطحی بینانه خشونت به شمار می روند اما اگر بخواهیم دلایل خشونت را عمیق تر واکاوی کنیم می توانیم به نظریه چرخه فرهنگی «جان استوارت هال» رجوع کنیم.
بخارایی در این ارتباط می گوید: در چرخه فرهنگی به دو بحث بازنمایی ذهنی و بازنمایی از روی نشانه ها اشاره می شود؛ بازنمایی ذهنی به آن معناست که فرد بر مبنای تجاربی که طی مدت ها در ذهن او شکل گرفته است و بر اساس جهان معرفت شناختی خود رفتار می کند و دست به خشونت می زند.
این جامعه شناس اضافه می کند: در اینجا باید به این نکته توجه کرد که نقشه مفهومی ذهن افراد چگونه شکل گرفته است، آیا این نقشه مفهومی ذهن در کوتاه مدت شکل گرفته است یا اینکه ریشه دار است؟ اما باید به این نکته هم توجه شود که فرهنگ در طول تاریخ و در جریان نسل ها ایجاد می شود پس رفتارهای امروز ما نتیجه یک بازنمایی در طول تاریخ و نسل هاست.

..............................................................

منشاء خشونت ها کجاست؟

مدیر گروه مسائل و آسیب های اجتماعی در انجمن جامعه شناسی ایران با اشاره به یک تحقیق انجام شده در خصوص بازنمایی خشونت خانگی در مطبوعات در ۲ روزنامه جام جم و همشهری در سال ۸۸ ، می گوید: خشونت خانگی یکی از نمادین ترین جلوه های خشونت است که هم بازتاب خشونت جامعه است که در خانواده بازتولید می شود و هم منشا و آغازی برای خشونت های بعدی در جامعه به شمار می رود.

علل خشونت های خانگی و یک پژوهش

بخارایی می افزاید: براساس نتایج یک پژوهش، ۴۴ درصد علت خشونت خانوادگی به خاطر اختلاف تحصیلی زوج ها بازمی گردد و هرگاه مواضع انتظار و سطح توقع زوج ها با هم اختلاف معناداری پیدا کند منجر به تحقیر یا خشونت کلامی می شود.
وی تصریح می کند: ارتقای سطح تحصیلی یکی از زوج ها موجب ایجاد منظومه فکری جدیدی می شود و باعث می شود رفتاری که تا دیروز پذیرفته می شده و برچسب خشونت نمی خورده است امروز در این منظومه فکری جدید -به ویژه در زنانی که ارتقای سطح علم، شعور و تحصیل پیدا می کنند- ، برچسب خشونت می خورد.
به گفته بخارایی، همچنین براساس این تحقیق، ۱۸ درصد خشونت های خانگی به علت اعتیاد ، ۱۴ درصد به علت انحراف اخلاقی شوهر و ۱۸ درصد به علت بیکاری بوده است.

..................................................................

آیا رفاه ، خشونت را از بین می برد؟

این جامعه شناس در ادامه اضافه می کند: اینکه بیکاری یکی از دلایل خشونت به شمار می رود نباید این تصور را ایجاد کند که اگر بطورمثال شرایط زندگی از یک رفاه نسبی برخوردار شود و آمار بیکاری کاهش یابد به مقدار زیادی خشونت از جامعه رخت برمی بندد چراکه براساس این تحقیق، فقط ۱۸ درصد علت خشونت به خاطر بیکاری است.
بخارایی می افزاید: هنگامی که می خواهیم خشونت را بکاویم باید به جنبه های پنهان آن که ریشه در فرهنگ دارد تا اقتصادی، توجه کرد.

رابطه احساس امنیت و خشونت

این آسیب شناس اجتماعی در ادامه به رابطه بین هویت اجتماعی و احساس امنیت، اشاره می کند و می گوید: احساس امنیت روی دیگر سکه خشونت به شمار می آید ؛هر چه فرد کمتر احساس امنیت کند برای اینکه در جامعه بماند و هویت اجتماعی اش حفظ شود ناچار است به هر طریقی و به هر وسیله ای خودش را اثبات کند.
وی به تحقیقی بین دانشجویان دختر دانشگاه ها در بابل اشاره می کند که در سه محور هویت محلی ، ملی و فراملی انجام شده است .
براساس نتایج این تحقیق، حدود ۸۰ درصد دانشجویان دختر، احساس هویت می کردند و آمار هویت محلی ، ملی و فراملی به هم نزدیک بود. گویا دانشجویان در عرصه شناخت و معرفتی و ذهنی بطور بالقوه از یک پتانسیل و سرمایه ای برخوردارند.
به گفته بخارایی، ‌در این تحقیق ، بیش از ۵۰ درصد دانشجویان در ابعاد گوناگون امنیت اجتماعی از جمله امنیت جانی ، مالی ، نوامیس جنسیتی و فکری، احساس ناامنی می کردند. این فاصله ۵۰ درصدی احساس ناامنی اجتماعی تا ۸۰ درصدی احساس امنیت هویت به خاطر چیست؟ چرا پتانسیل های جامعه مانند احساس هویت تبدیل به بالفعل نمی شود و چیز دیگری اتفاق می افتد؟ اینجاست که دیگر توصیف خشونت ، مشکل گشا نخواهد بود و باید ساز و کارهایی در این زمینه اندیشیده شود.

.......................................................................

رابطه خشونت با نبود گفتمان

این جامعه شناس ادامه می دهد جایی که فضا برای دیالوگ و گفت و گو بسته است، خشونت ایجاد می شود و این موضوع منجر به شکاف های رفتاری می شود و حتی به دیالوگ هم نمی رسیم چه برسد به گفتمان؛ به عبارت دیگر جایی که فرد احساس می کند نمی تواند حرف بزند ممکن است یک رفتار خشونت بار داشته باشد.
مدیر گروه مسائل و آسیب های اجتماعی در انجمن جامعه شناسی ایران می گوید: عدم ابراز نظر می تواند منجر به خشونت شود؛ امروز شاهدیم حتی دیالوگی که بین نخبگان جامعه برقرار می شود، زود به رفتارهای تند کلامی و چهره های برافروخته تبدیل می شود.
بخارایی، زمان گفت و گو ها را خیلی کوتاه ارزیابی می کند چون ما به گپ زدن عادت کرده ایم و گفتمان نمی کنیم تا با حوصله بنشینیم همدیگر را تحمل کنیم و اینکه ببینیم خروجی این گفت و گو چیست.
البته دیگرسازی هم یکی دیگر از دلایل خشونت است که به گفته بخارایی براساس این دیگر سازی، افراد با مشاهده رفتار دیگران آن را برای خود الگو قرار می دهند.
وی می گوید: در دیگرسازی ، یاد گرفتیم به رفتار بزرگ تر نگاه کنیم و آن رفتار را در خودمان بازتولید می کنیم. رفتار من که خشونت بار هست، آینه ای از جامعه ، تاریخ و فرهنگ است.

لایه های پنهان خشونت

مدیر گروه مسائل و آسیب های اجتماعی در انجمن جامعه شناسی ایران می گوید: اگر نگاه عمیق فرهنگی تاریخی داشته باشیم و اگر در چهارچوب نظریه تحلیل کنیم به لایه های پنهان خشونت پی می بریم. پایه های پنهان خشونت در فرهنگ نهفته است، فرهنگ در قدرت در سیاست ودر اقتصاد بازتولید شده است.
بخارایی اظهار می دارد: بطورمثال بحث وندالیسم (رفتارهای خرابکارانه) ، باید در بحث خرد، میانه و کلان تحلیل شود.
وی با اشاره به یک تحقیق انجام شده روی تمام دانش آموزان دختر و پسر شهر جهرم در سال ۸۶ در حوزه جامعه شناسی شهری اشاره می کند و اینکه طبق نتایج این تحقیق، مشخص شد دانش آموزانی که رفتارهای خرابکارانه داشتند بیشتر به خاطر علل کلان بوده است.

.....................................................................................


این استاد دانشگاه پیام نور ادامه می دهد: در این تحقیق، پنج مرحله از خود بیگانگی، بی قدرتی، احساس بیهودگی و بی معنایی، احساس بی هنجاری ، انزوای اجتماعی و از خود غریبگی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که احساس از خود غریبگی پسرها بیشتر از دخترها بوده و این تفاوت معنادار بوده است که شاید به دلیل فرهنگ مردسالاری باشد.
بخارایی می گوید: پایگاه های اجتماعی اقتصادی پایین تر با ضریب همبستگی منهای ۲۴ صدم بیشتر به رفتارهای وندالیستی گرایش داشتند که در اینجا بحث اجتماعی فرهنگی اقتصادی در دل آنها نهفته است.
وی ادامه می دهد: هر چه افراد بیشتر احساس بی قدرتی کردند با ضریب همبستگی ۵۵ درصد - که ضریب بالایی بوده و در تحقیقات اجتماعی کمتر به این ضریب می رسیم- ، بیشتر رفتارهای خرابکارانه از خود نشان می داده اند؛ احساس انزوای اجتماعی تا ۵۳ درصد، بی هنجاری تا ۵۴ درصد ، احساس بیهودگی تا ۳۹ درصد و از خودغریبگی تا ۳۵ درصد با رفتارهای خرابکارانه همبستگی داشته است.

میزان تاثیر مداخلات روانشناسانه در کاهش خشونت

مدیر گروه مسائل و آسیب های اجتماعی در انجمن جامعه شناسی ایران، راهکارهای روانشناسانه به پدیده های کلان اجتماعی و خشونت را بی تاثیر نیست اما در عین حال تاکید می کند که باید توجه داشت ، این مساله شبیه آن است که تلاش کنیم جوی آب روانی را از بین راه ، پاک کنیم و اگرچه کمی موفق می شویم اما سرچشمه آلوده هست و آلودگی تداوم پیدا خواهد کرد.
بخارایی تاکید می کند: حتی این تصور که اگر مراکز مشاوره افزایش یابد پس بطورمثال آمار خشونت و طلاق عاطفی کاهش می یابد هم خطاست. راهکارهای روانشناسانه بحران های اجتماعی را از مرز بحران خارج نخواهد کرد چون ناصح الملوک است (کسی که فقط توصیه می کند).
این جامعه شناس یادآور می شود: ما تحت تاثیر ساختارهای اجتماعی هستیم، ساختارها ذهن را جهت می دهند و اینگونه سیاست های کوتاه مدت در سطح خرد می تواند به عنوان کمک کار جواب دهد.
وی تصریح می کند: تا زمانی که به ساختارها نپردازیم مشکل حل نخواهد شد و اینکه تنها کاری که می توانیم انجام دهیم این است که با صدای بلند و بلندتر بگوییم ساختارها بیمارند.
این جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی تاکید می کند که باید حتما ساختار ها را از این بیماری برهانیم چون در غیر اینصورت در یک سراشیبی سقوط قرار می گیریم که آغاز آن در سال ها پیش بوده است.

  • farzaneh mostafaei
۲۷
آبان

  • farzaneh mostafaei